شیرازتون

یک جنایتکار باعث خنده‌های غیرقابل کنترل در بین جمعیت می‌شود و مورتادلو و فیلمون باید او را متوقف کنند.

A criminal produces an uncontrollable laughter to the population and Mortadelo and Filemón will have to stop him

تد، یک کارگر ساختمانی، آرزو دارد که باستان‌شناس مشهوری شود. او فرصتی پیدا می‌کند تا به دنبال یک شهر گمشده اینکا در پرو بگردد؛ جایی که طلا در آن پنهان شده است. او با دختر/دستیار جذابِ پروفسور آشنا می‌شود. آدم‌بدها آن‌ها را تعقیب می‌کنند.

Construction worker Tad dreams of becoming a famous archaeologist. He gets a chance to search for a lost Inca city in Peru, where gold is said to be hidden. Along the way, he meets the professor's charming daughter and assistant. Together, they are pursued by villains.

یک تمدن بیگانه توسط فضانوردی به نام چاک بیکر مورد "هجوم" قرار می‌گیرد، در حالی که او تصور می‌کرد سیاره خالی از سکنه است. اکنون که تحت تعقیب ارتش بیگانگان قرار گرفته، بیکر باید هرچه زودتر به سفینه‌اش بازگردد، پیش از آن‌که بدون او وارد مدار شود.

An alien civilization is invaded by Astronaut Chuck Baker, who believes that the planet was uninhabited. Wanted by the military, Baker must get back to his ship before it goes into orbit without him.

وقتی مکس به دختری که به او علاقه دارد، وعده‌ای غیرقابل باور می‌دهد، شانس او برای انجام دادن آن وقتی که همراه با پدر شرم‌آورش، گوفی، به سفر جاده‌ای طولانی کشیده می‌شود، به نظر ناامیدکننده می‌آید.

When Max makes a preposterous promise to a girl he has a crush on, his chances to fulfilling it seem hopeless when he is dragged onto a cross-country trip with his embarrassing father, Goofy.